تفریح دیروز ما
سلام سلام دیروز رفتیم روستای کرمجگان واسه ناهار اونجابودیم اولش که خوب خوابیدی مامانی ولی بعد دیگه یه خورده اذیتم کردی ها...ولی در کل خوب بود کلی گشتیم و خوش گذروندیم هنوز می خواستیم تا شب بمونیم ولی بخاطر تو زود برگشتیم که اذیت نشی ولی فکر کنم به تو هم خیلی خوش گذشت تومسیر برگشتم زیاد خوابیدی مامان فقط می خواستی ما رو زود بر گردونی ولی ما هم تا تو خوابیدی فرمونو چرخوندیم و رفتیم سمت فردو و وسف خیلی جاهای قشنگی بود دو طرف جاده درختای گیلاس و توت و زردالو روی جاده سایه انداخته بود و تو هم در خواب ناز بغل من به سر می بردی .نزدیک خونه که رسیدیم بیدلر شدی و دیشبم که من خیلی خیلی خسته بودم نمی ذاشتی بخوابم البته بابایی رو هم نذلشتی بخوابه ولی بعدش که به زور خوابوندیمت خودمونم راحت گرفتیم خوابیدیم حالا منتظریم آقاجون اینا بیان که باهاشون بریم کرمجگان